روزی که مرض در حرکت و ماده آن در ثوران (جوشش) باشد در آن روز فصد و استفراغ ممنوع است زیرا که آن روز، روز نوبه و مجاهده طبیعت با بیماری است و فصد باعث ضعف طبیعت و باز ماندن آن از دفع مرض و غلبه بیماری می شود. پس طبیعت در آن روز باید حتی المقدور ساکن بوده و به امر خود مشغول گردد.
در بیماری های مزمن و صاحب بحرانات محتاج به فصد باید سعی شود که فصد انجام نگیرد اما اگر به هیچ وجه بیماری تسکین نیابد و ناگزیر باید فصد نمود خون بسیار خارج ننمایند تا بدن ضعیف نگردد و اگر احیانا احتیاج به فصد دیگر شد بتوان فصد را چند بار تکرار کرد.
در کسی که هر ساله عادت به فصد دارد (بعید العهد بفصد) در فصل زمستان، سنگینی بدن و خواب زیاد و شیرینی طعم دهان و... که نشانه غلبه خون می باشد حادث شود می توان او را فصد کرد به شرط آن که خون کم بگیرند زیرا در این فصل، خون بیشتر از سایر فصول، جهت مقاومت و ایمنی بدن و حفظ از سردی مطلوب است و همچنین به سبب سردی هوا تکاثف در خون ایجاد شده و باعث کم شدن حجم آن می گردد.
در موارد حبس طبیعت (یبوست و خشکی بدن) و قولنج غیر ورمی اجتناب از فصد لازم است زیرا فصد ماده را به طرف غیر روده ها کشانده و از روده ها دور می کند و حبس را شدت می بخشد و باعث افزایش ضعف ناشی از شدت بیماری می گردد ولی در قولنج ورمی جز فصد چاره و علاجی نیست و همچنین گاهی حبس و قبض طبیعت به جهت کثرت ماده که متوجه اُعالی (بالاتنه) است می باشد که در این صورت فصد و اخراج ماده باعث انحراف طبیعت از بالا به طرف دفع فضولات و از بین رفتن احتباس می شود و نیز انصراف طبیعت به جهت دیگر (غیر از روده ها) باعث می شود صفرا به روده ها نرسیده و حبس ایجاد شود که در این صورت نیز با فصد، صفرا (که محرک روده می باشد) متوجه روده ها شده و باعث رفع یبوست می شود.
گاهی ورم مجرای میان کیسه صفرا و روده ها مانع رسیدن صفرا به روده ها و ایجاد یبوست می شود که در این صورت نیز فصد مفید خواهد بود.
زنان حامله و حایض را حتی المقدور نباید فصد کرد مگر ضرورت قوی وجود داشته باشد.
|